به ما که میرسه : کتاب ها عوض میشه! کنکور مفهومی میشه! بنزین سهمیه بندی میشه! مبارزه با بد حجابی شروع میشه! جمع آوری ارازل و اوباش شروع میشه! تخم مرغ گرون میشه! قیمت خونه سر به فلک می کشه! فقط کم مونده آب آبشار رو به بالا بره!!! آخه ما چه گناهی کردیم؟ ها؟ مگه ما دل نداریم؟ مگه ما عشق و حال نمیخوایم؟ همه خودشون ته گند کارین به ما که میرسه میگن بده! خدا...
نویسنده » علیرضا » ساعت 11:28 صبح روز پنج شنبه 86 تیر 21
سلام
متاسفانه بدلیل سوختن هارد سرور اختصاصی میهن بلاگ ، یک هفته این سرویس دچار اختلال شد ، ولی یک سرویس که تعهدات اخلاقی خودش رو زیر پا گذاشته بود ، با ارسال ایمیلی به کاربران میهن بلاگ ، آنها را تحریک به ثبت نام و نقل مکان به این سرویس کرده بودند.
ولی من در این پست می خوام هویت واقعی ایران بلاگی ها رو فاش کنم ، این سرویس متعلق به شرکت پرشین وب ( رسالت سابق ) هست که توسط دو برادر که نام خانوادگی خودشون رو تغییر دادن اداره می شود ، شرکت رسالت که بدلیل هک شدن های مداوم سرورهای ویندوز و لینوکس خود توسط گروه امپرور، دارای بدنامی بسیاری بین کاربران ایرانی شد.
پس از این موضوع مسولین رسالت تغییر نام به پرشین وب دادند ، این گروه بعد از راه اندازی این سرویس اقدام به ثبت وبلاگ هایی در سرویس های مختلفی از جمله میهن بلاگ شدند ، و از طریق این وبلاگها مشغول به تبلیغ سرویس آشغال خود شدند ، البته این شیوه تبلیغ با واکنش مدیران میهن بلاگ روبرو شد ، در حال حاضر ایران بلاگ یکی از رقبای اصلی میهن بلاگ به حساب می آید ، امیدواریم میهن بلاگ موفق باشند...
نویسنده » علیرضا » ساعت 3:34 عصر روز سه شنبه 86 تیر 19
زندگی:زمانی که درابتدا راه هستیم.از زندگی تصویری رویایی وزیبادرسرمی پروانیم وفضای مطلوب وایدال رادرپیش رویمان احساس می کنیم.اما درورای این تصویر خوش وخرم ، حفره های کوربی شماری وجود دارد،پیچ وخمهای زیادی هست که نمی دانیم ازانهابه سلامت خواهیم گذشت یانه!واگرروزگار بروفق مرادنگذرد.این شما هستیدکه با ید تمام آن حفره های کور،پیچ وخم های بیشمار وکتلهای نفس گیر راتنها وتنها بپیمایدورا ه را به پایان برسانید،تالحظه ی که پرنده مرگ برشانه های شما بنشیندورخت سیاه رنگی رابرتن اطرافیانتان بپوشاندوبه زیرخروارهاخاک بیاساید.
نویسنده » علیرضا » ساعت 3:43 عصر روز پنج شنبه 86 تیر 14
سلام
از وقتی به دلایلی وبلاگ من مسدود شد ، به خاطر چند تا شوخی که صرفا برای خندوندن دوستان نوشته بودم ، با خودم عهد کردم وارد شوخی با دولتمردان و سیاسون نشم ! البته ادمین سرور زیادی تند رفته بود ، به این دلیل که این چند تا لطیفه مشکل زیادی بوجود نمیاره! خلاصه شوخی و نوشت مسائل سیاسی اکیدا در این وبلاگ ممنوع ، پشت دستمو داغ کردم (با بساط بافور امیرخان)
فعلا خیلی درگیر کارای نظام وظیفه و معافیت موقت تحصیلی هستم اگر جواب بده...
یا حق
نویسنده » علیرضا » ساعت 10:25 صبح روز چهارشنبه 86 تیر 13
سلام
خدا بگم این نظام وظیفه رو چیکار کنه؟؟؟! برای یک مسافرت 1 هفته ای که اون هم زیارتی هست ، جهت صدور مجوز خروج از کشور 15 میلیون وثیقه میخواد ! ما رو که بیچاره کرد ، هنوز من محصل بودم تونستم با پارتی بازی تو آموزش پرورش تایید گواهی اشتغال به تحصیل و ... رو سریع انجام بدم ، ولی دو تا از دوستانم هنوز کارهاشون گیره ، این مشهدی ها آدم نمیشن ، اگر 14 معصوم هم تو مشهد دفن شده باشند این جماعت آدم نمیشن ! من که دیگه از این آدمهای دقل باز خسته شدم...
پ.ن1 : از آزادی آقای بوترابی هم خیلی خوشحالم و امیدوارم که توی این 51 روز زیاد بهشون بد نگذشته باشه !
پ.ن2 : دیروز تولد یکی از بهترین دوستان اینترنتی من : مژگان بود که شرمنده دارم دیر تبریک میگم ، متاسفانه دسترسی به کامپیوتر نداشتم .
پ.ن3 : وبلاگ داداش امیر هم راه افتاد.
پ.ن4 : مشکلات ما با سرور میزبانی وب وبلاگ نسبتا حل شد و ان شا الله مشکلات بزودی حل بشه.
به دعای شما دوستان نیاز دارم ، یا حق
نویسنده » علیرضا » ساعت 11:27 عصر روز سه شنبه 86 تیر 12